قرص آرام بخش پارت[۲۶]
از زبان میتسو*
راستی داخل مهمونی گفته بودم که خواهر کاکوچو هستم حالا چطوری من بیشتر شبیه مادرمم بودم و کاکوچو هم به پدرم رفته بود داخل تصادف که کاکوچو بودش بابامون مرد اما کاکوچو یک زخم روی سمت راستش برداشت از اون روز به بعد ویلسون عوضی از خواهر بزرگترمو خوشش میومد اما قبول نمیکرد بعد اون کشتش بعدش کاکوچو قیبش زد مادرمو هم با اون[پدرخواند]ازدواج کرد مامانم فهمید که مرگ پدرمون به دست اون کشیده شده و به قتل رسیده وقتی فهمید اونو به یک آدم خر پول فروخت و منو تحدید میکرد که اگر به حرفام گوش نکنی توهم میفروشم بعد بزرگتر شدم یعنی ۱۹سالم که با یاشا آشنا شدم اون آدم پول داری بود اما از کار کردن خوشش میاد داخل ۲۰سالگی هم بهم قول داد که اگر بزرگ تره شد باهام ازدواج کنه و حالا که ۲۳سالمه این اتفاق افتاده داخل بار ویلسون آشنا شدن با سانزو مهمونی کاسومی هعییییی شاید قرار فرار کردن هم داخلشو باشه چونننننم فردا شروع نقشه فرار هستتتت ارههههه
راستی داخل مهمونی گفته بودم که خواهر کاکوچو هستم حالا چطوری من بیشتر شبیه مادرمم بودم و کاکوچو هم به پدرم رفته بود داخل تصادف که کاکوچو بودش بابامون مرد اما کاکوچو یک زخم روی سمت راستش برداشت از اون روز به بعد ویلسون عوضی از خواهر بزرگترمو خوشش میومد اما قبول نمیکرد بعد اون کشتش بعدش کاکوچو قیبش زد مادرمو هم با اون[پدرخواند]ازدواج کرد مامانم فهمید که مرگ پدرمون به دست اون کشیده شده و به قتل رسیده وقتی فهمید اونو به یک آدم خر پول فروخت و منو تحدید میکرد که اگر به حرفام گوش نکنی توهم میفروشم بعد بزرگتر شدم یعنی ۱۹سالم که با یاشا آشنا شدم اون آدم پول داری بود اما از کار کردن خوشش میاد داخل ۲۰سالگی هم بهم قول داد که اگر بزرگ تره شد باهام ازدواج کنه و حالا که ۲۳سالمه این اتفاق افتاده داخل بار ویلسون آشنا شدن با سانزو مهمونی کاسومی هعییییی شاید قرار فرار کردن هم داخلشو باشه چونننننم فردا شروع نقشه فرار هستتتت ارههههه
۱.۳k
۱۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.